مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

پنج ماهگیت مبارک

سلام نفس مامان ماهگیت مبارک البته  باسه روزتاخیرآخه مامان عزیز اینا اومدن و این چندروز سرمون گرمه و به خاطرماه محرم و مراسم وقت نکردم بیام شما هم که شیطنتات زیاد شده و کلا یکی باید همش مواظبت باشه و بهت رسیدگی کنه چند شبه که باگریه ازخواب بیدارمیشی و بایدتوبغلم بگیرمت تا دوباره خوابت ببره قبلا تا صبح میخوابیدی و برای شیرخوردن بیدارمیشدی خودمون چشمت زدیم اخه همه جا میگفتیم مهنا تا صبح میخوابه و اصلا گریه نمیکنه . به سمت جلو حرکت میکنی و کامل اشیا رو تو دستت میگیری وبیرون رفتن و دوست داری مخصوصا بازاراگرم شب باشه به چراغای خیابون نگاه میکنی و ذوق میکنی عاشق بازی کردن با بابایی هستی دیگه غریبگی نمیکنی و بیرون رفتن برامون راحتر شده و...
15 آبان 1393

مهنا گلی وتلاش برای حرکت

سلام شیطون بلا دختر زبرو زرنگ مامان امروز دقیقا 4 ماهو26 روزته و دوسه روزه که تلاش میکنی روی دستات وایسی و تاقبلش خودت رو روی زمین میکشیدی و بالاخره موفق شدی عزیزکم هروقت شمارو میخوابونیم زمین به صدم ثانیه نکشیده میچرخی و دوست داری حرکت کنی وقتی میخوابونمت تو رختخوابت و میرم آشپزخونه میام میبینم وسط خونه ای و داری روفرشی رو تو دهنت میکنی. الان دیگه تقریبا حرکت میکنی و اگه چیزی جلوت بزاریم بهش میرسی .ماشالله کارات جلوترازسنت هست افرین به دختر فعال وباهوشم اخلاقت یه کم بهترشده ولی شیرخوردنت تعریفی نداره و خوب وزن نمیگیری.بیشترشم به خاطر جنب و جوشه زیادته هرچی میخوری میسوزونی دخترم الان چهارم محرم هستش و پارسال این موقع شما توشکم م...
8 آبان 1393

شیطنت های مهنا گلی و کارهای جدیدش

سلام عسلم جونم نفسم قربونت برم آخه تو این همه انرژی رو از کجا میاری ماشالله یه لحظه اروم وبیکار نیستی یا داری آواز میخونی یا تلاش میکنی حرکت کنی و چهار دست و پا بری علاقه خواصی به تشک تعویضت داری وقتی میخوام پوشکت و عوض کنم سریع برمیگردی و با تشکت بازی میکنی و اگه ازت بگیرمش گریه میکنی الان دیگه کامل میتونی حرکت کنی و جلو بری و بچرخی اگه چیزی جلوت بزاریم اینقدر تلاش میکنی تا بهش برسی ازت فیلمم گرفتم  کلا هرچی شیر میخوری میسوزه  وقتایی که خوابت میاد چشماتو میمالی و دورچشمات قرمز میشه بیشتر موقع ها رو پاهای من یا بابا میخوابی خوابتم خیلی سبکه با کوچکترین صدایی بیدارمیشی وقتی صدات میزنیم برمیگردی و نگاه میکنی و اسم خودت رو میشناسی ن...
1 آبان 1393
1